جدول جو
جدول جو

معنی تپک تیپک - جستجوی لغت در جدول جو

تپک تیپک
دستپاچه شدن، کوچک و بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آواز جنبش عقربک ساعت، حکایت صوت عقربه های ساعت، (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا)، آواز حرکت یکنواخت رقاصک یا پاندول ساعت و جز آن، تک تک
لغت نامه دهخدا
(پِ)
ماده ای را گویند که لرزانک های نباتی را غلظت بخشد و نیز حموضتی که از تأثیر جسم قلیائی بر ’پک تین’ حاصل آید
لغت نامه دهخدا
خال خالی، لکه ای، لکه دار، لکه ی ناشی از آفات قارچی بر
فرهنگ گویش مازندرانی
از اصوات، با عجله و سر و صدا کاری را به انجام رساندن، لکه
فرهنگ گویش مازندرانی